درباره وبلاگ


سلام دوستان من ابوالفضل هستم امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 163
بازدید هفته : 180
بازدید ماه : 408
بازدید کل : 15190
تعداد مطالب : 103
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


باران اشک ها
عکس و شعرهای عاشقانه




پای تو نشستم/ببین که اخرش چی شد

آرزوهای قشنگم /واسه تو سهم کی شد؟

دلمو شکستی و رفتی پیِ کاره خودت

اینا تقصیرِ توئه / اون دلِ بیمارِ خودت

دلِ بیمارِ خودت

خیلی دلم ازت پره / بدجوری از تو دلخوره

یه روز تلافی میکنه / دل از دلِ تو میبره

قلبمُ پس فرستادی / خوب خودتو نشون دادی

من خودمم خسته شدم / پاشو برو ، تو آزادی

میدونستم ، مزه ی عشقم دلتُ میزنه

دلِ تو یه تیکه سنگِ خوب محالِ بشکنه

تورو دستِ کم گرفتم / که این شد آخرش

هنوزم خاطرت اینجاست / بیا بردار ببرش

بیا بردار ببرش

خیلی دلم ازت پره / بدجوری از تو دلخوره

یه روز تلافی میکنه / دل از دلِ تو میبره

قلبمُ پس فرستادی / خوب خودتو نشون دادی

من خودمم خسته شدم / پاشو برو ، تو آزادی



15 آذر 1391برچسب:, :: 0:7 ::  نويسنده : ابوالفضل عقیقی

شال و کلاه کن اسمون خیسه ،
چترتو وا کن گریه بارونه
حال و هوای برق ریزون چشمات
پاییزم نمیدونه ...

پروانه وقتی که میسوختن
تقدیرتو دوختن به تقدیرم
هر وقت دلت میگیره میسوزم،
هر وقت دلت میسوزه میمیرم !

خیلی دلم گیره، خیلی گرفتارم،
دوست داشتنت خوبه، خیلی دوست دارم
خیلی دلم گیره، خیلی گرفتارم،
دوست داشتنت خوبه، خیلی دوست دارم

محبوب من چشمات به من میگن،
روز جدایی خیلی نزدیکـــــــه،
میری نمیدونی که دور از تو ..
دنیام چقدر غمگینو تاریکه!

دنیای من تاریک و غمگینه،
بار جدایی خیلی سنگینه..
هر کس که از حالم خبر داره،
از شونه هام این بارو برداره!

خیلی دلم گیره، خیلی گرفتارم،
دوست داشتنت خوبه، خیلی دوست دارم
خیلی دلم گیره، خیلی گرفتارم،
دوست داشتنت خوبه، خیلی دوست دارم


http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRro1MaVsYgndyRK3rux2odcw3Tfp2VAaGrtvIBvEqD4blujRs6cmgTEr8f




15 آذر 1391برچسب:, :: 0:7 ::  نويسنده : ابوالفضل عقیقی
همه شهر عاصی ان از دست من
که این قدر درگیر بی تو بودنم
که می گردم سراسیمه پی ات
دائم در حال ترانه خوندنم
***
چه رویایی شدی تو ذهن من
شدم هیچ و تویی تکرار من
یه جور شستی عقل و از سرم
که داغونه همه افکار من
***
شدم سردرگم دنیای تو
به دنبالت پی آواز تو
چه تقدیری رقم زد عشق
به پایانم کشید آغاز تو
***
همه دلواپسه احوال من
منم دلواپسه احوال تو
دیگه عاصی شدن از دست من
که می گردم من دنبال تو
***
چه رویایی شدی تو ذهن من
شدم هیچ و تویی تکرار من
یه جور شستی عقل و از سرم
که داغونه همه افکار من





15 آذر 1391برچسب:, :: 0:7 ::  نويسنده : ابوالفضل عقیقی


چشاتو وا کن و ظل بزن بهم

واسه دیدن تو اینجا اومدم

اومدم بگم هنوز عاشقم

زیر حرف های قدیمم نزدم

وقت رفتن به تو گفتم عشقم

من یک روز دوباره بر می گردم

تو روز های دوری و تنهایی

روز و شب فقط به تو فکر کردم

چقدر خوبه که دستامو تو دستای تو می زارم

چه دنیایی تو چشمات چقدر دنیاتو دوست دارم

چقدر خوبه که دستامو تو دستای تو می زارم

چه دنیایی تو چشمات چقدر دنیاتو دوست دارم

با نگاه مهربونت امشب

به قشنگی شب مهتابه

خنده های تو پر از احساس

بعضی وقت ها اخمت هم جذابه

نمی دونم تو کی بودی اما

من دیوونه رو مجنون کردی

دلم و تو عشق تو گم کردم

وقتی موهاتو پریشون کردم

چقدر خوبه که دستامو تو دستای تو می زارم

چه دنیایی تو چشمات چقدر دنیاتو دوست دارم

چقدر خوبه که دستامو تو دستای تو می زارم

چه دنیایی تو چشمات چقدر دنیاتو دوست دارم




15 آذر 1391برچسب:, :: 0:7 ::  نويسنده : ابوالفضل عقیقی

من نمیتونم بخندم دست خودم نیس

واسه دیدنت یه لحظه ام دل تو دلم نیس

هنوز از یادم نرفته مهربونیات و کارات

مگه توبه من نگفتی میخوامت با نگاهات

باورش برام عجیبه که شنیدم تنها نیسی

داری از اون ور دنیا موج منفی میفرستی

باورش برام عجیبه که میگن منونمیخوای

که دیگه مثل قدیما سرنمیزنی نمیایی

شاید اشتباه من بود که ازت فرشته ساختم

پای دوست داشتن تو من همه زندگیمو باختم

شاید اشتباه من که ازت فرشته ساختم

پای دوست داشتن تومن همه زندگیمو باختم




15 آذر 1391برچسب:, :: 0:7 ::  نويسنده : ابوالفضل عقیقی
http://dl.funiha.com/images/60288551201920234495.jpg


تو احساس منو بازیچه کردی

نفهمیدی که با دنیام چه کردی

داری میری بدون من ولی باز

بدون شب,گریه هامو میشه هم راز

شب یلدای بی پایان و آغاز

تو احساس منو بازیچه کردی

نفهمیدی که با دنیام چه کردی

داری میری بدون من ولی باز

بدون شب,گریه هامو میشه هم راز

شب یلدای بی پایان و آغاز

نگاکن چی به روز من اوردی

منو با رفتنت دیوونه کردی

کدوم ویرونه رو باید بگردم؟

تو دنیای منو ویرونه کردی

تو احساس منو بازیچه کردی

نفهمیدی که با دنیام چه کردی

از احساسم تو دل نکن

چقددوری از عشق من

میشه چیزی بگی به جای رفتن؟

تو احساس منو بازیچه کردی

نفهمیدی که با دنیام چه کردی

داری میری بدون من ولی باز

بدون شب,گریه هامو میشه هم راز

شب یلدای بی پایان و آغاز



15 آذر 1391برچسب:, :: 0:7 ::  نويسنده : ابوالفضل عقیقی

http://s2.picofile.com/file/7133247525/bia2mob_10_.jpg

فرصت زندگی داری بخاطرم خطر نکن به پای این شکسته دل جوونیتو هدر نکن

حیفه بمونی با غم عشق من بی خانمون به شعله ها نگاه بکن منم یه شمع نیمه جون

*میشناسمت ای خوب من وابسته ای مثل خودم من نمیخوام درگیر این دردی بشی که من شدم*

همینقدو بهت بگم خسته و وامونده شدم تقدیر بی وفا میگه مهمون ناخونده شدم

اینکه بهت میگم برو خیال نکن که راحته بدون که بعد رفتنت دلم فکر شکایته

نگاه بی تفاوتم ترسیه از برگشتنت خواستم بیفته از سرت عادت دلتنگ شدنت

*میشناسمت ای خوب من وابسته ای مثل خودم من نمیخوام درگیر این دردی بشی که من شدم*

همینقدو بهت بگم خسته و وامونده شدم تقدیر بی وفا میگه مهمون ناخونده شدم

فرصت زندگی داری بخاطرم خطر نکن به پای این شکسته دل جوونیتو هدر نکن

سخته گذشتن از همون عشقی که پوچ و خالی نیست با سرنوشت چی میشه کرد وقتی دیگه مجالی نیست




15 آذر 1391برچسب:, :: 0:7 ::  نويسنده : ابوالفضل عقیقی
رو بر گردوندی از تنها عشقت 
رو کی خیره میشه بی من چشمت 

 

دل سوزوندی منو بردی از یاد 
بی تاثیر بود پشتت داد و فریاد 

 

الکی تب میکردم راس راسکی میمردی 
با یه چشمک دلو تا آسمونا میبردی 

 

الکی دل میکندم که بگی وایسا برگرد 
نمیدونستم از دستم داری میشی دلسرد 

 

الکی بغض میکردم راستکی گریه کردی 
اینقدر بد بودم آخرشم ول کردی 

 

رفــــــــتــــــــــی........ 


(لطفا بذارید كامل لود شه بعد گوش كنید.)

دانلود آهنگ 


 



سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, :: 19:38 ::  نويسنده : ابوالفضل عقیقی

اسمتو رو سیگار نوشتم

برای اولین بار کشیدم

تا بسوزی و فراموشت کنم

اما نمی دونستم با هر پوک

ذره ذره میری تو نفسم و

می شی همه چیزم

 



14 آذر 1391برچسب:, :: 19:18 ::  نويسنده : ابوالفضل عقیقی

به کوه گفتم عشق چیست؟        لرزید.

  به ابر گفتم عشق چیست؟        بارید.
 
به باد گفتم عشق چیست؟         وزید.
 
به پروانه گفتم عشق چیست؟     نالید.
 
به گل گفتم عشق چیست؟       پرپر شد.
 
و به انسان گفتم عشق چیست؟
 
 اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟     دیوانگیست!!!
 

 



14 آذر 1391برچسب:, :: 19:18 ::  نويسنده : ابوالفضل عقیقی