دیگه باورم شده ندارمت
این سکوت و این هوا و این اتاق .. شب به شب به خاطرم میاردت
توی این خونه هنوزم یه نفر .. نمیخواد باور کنه نداردت
نمیخواد باور کنه تو این اتاق .. دیگه ما با هم نفس نمیکشیم
زیر لب یه عمر میگه با خودش .. ما که از همدیگه دست نمیکشیم
به هوای روز برگشتن تو .. سر هر راهی نشونه میکشه
با تمام جاده های رو زمین .. رد پاتو سمت خونه میکشه
من دارم هر روزمو بدون تو .. با تب یه خاطره سر میکنم
با خودم به جای تو حرف میزنم .. خودمو جای تو باور میکنم
توی این خونه به غیر از تو کسی .. دلشو با من یکی نمیکنه
من یه دیوونم که جز خیال تو .. کسی با من زندگی نمیکنه
تو سکوت بی هوای این اتاق .. شب به شب به خاطرم میارمت
خودمم باور نمیکنم ولی .. دیگه باورم شده ندارمت

روزهای بی تو
امروز هم گذشت یه روز دیگه از روزهایبی تو بودن
هنوز از این روزهای وحشتناک باقی مونده …
تنهای تنها میون این همه آدم سخته.
دلم میگیره وقتی بهش فکر میکنم
وقتی نگاه می کنم وتا فرسنگها کسی را پشت و پناهم نمی بینم
خسته شدم از این همه لبخند زورکی از این همه بهونه الکی
ای کاش یه ذره فقط یه ذره شهامت داشتم اونوقت واسه پنهون کردن بغض تو گلوم
سرفه نمی کردم ونمی گفتم مثل اینکه سرما خوردم
اونوقت دیگه بهونه اشکام رفتن پشه تو چشمم نبود
خسته ام از جواب دادن های دروغکی از اینکه به دروغ بخندمو اعلام رضایت بکنم تا کسی نفهمه روزگارم عالیه برای سوختن برای نابودی
من به اینا کار ندارم دلم واسه تو تنگ شده .
چشماتو ندیدم
میدونم دلت خیلی از من پُره .. میدونم چه زجری داری میکشی
همه زنـدگیتو به هم ریختم و .. عزیزم تو حق داری دلخور بشی
منو با تموم بدیهام ببخش .. که هر لحظه از عاشقی دم زدم
تو خواستی بمونی، بسوزی به پام .. منِ لعنتی زیر حرفم زدم
چشاتو ندیدم، ازت دل بریدم
دارم بی تو دنیامو از دست میدم
پُر از بغض و دردی، چقدرگریه کردی
میترسم که هیچ وقت دیگه برنگردی
نمی دونم اصلاً چرا بیخودی .. من از اون همه عاشقی رد شدم
یه عمری برای تو جون دادم و .. فقط تو یه لحظه با تو بد شدم
همون لحظه دنیامو وارونه کرد .. یه حسی چشامو روعشق تو بست
دلم از دل عاشقت دل بُرید … دلت از همین دل بریدن شکست
